شب مهتابی

شب مهتابی

شعر عاشقانه

 یادش ستــــــــاره بود شبم را درید و رفت

چون خواب صبح خواستمش اما پرید و رفت

رفت و نماند از او اثری روی دفتـــــرم

جز اشک کهنه ای که غمم را خرید و رفت   

 

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

mohsen fallahi
ساعت17:58---11 فروردين 1392
سلام ..سال نو مبارک ..شعری از پروین تقدیم به شما ...

اشک طرف دیده را گردید و رفت

اوفتاد آهسته و غلتید و رفت

بر سپهر تیرهٔ هستی دمی

چون ستاره روشنی بخشید و رفت

گر چه دریای وجودش جای بود

عاقبت یکقطره خون نوشید و رفت

گشت اندر چشمهٔ خون ناپدید

قیمت هر قطره را سنجید و رفت

من چو از جور فلک بگریستم

بر من و بر گریه‌ام خندید و رفت

...

....

.........

قاصد معشوق بود از کوی عشق

چهرهٔ عشاق را بوسید و رفت....
پاسخ: ممنون محسن عزیز سال نوی شما هم مبارکــــــــ


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: مهتاب ׀ تاریخ: جمعه 9 فروردين 1392برچسب:شعر عاشقانه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

خوش اومدی دوست عزیز! اگه مطلب جالبی داری خوشحال میشم برام بفرستی!


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , mahtab87.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM